چرا به امام جواد علیه السلام کوثر ثانی میگویند؟
در زماني كه ياس و ترديد، دامان ذهن هاي حيرت خورده را تاريك ساخته بود؛ لطف الهي بر صفحه منور عترت محمدي علیهالسلام ساطع شد و كوثر ثاني آل طاها، يعني حضرت ابن الرضا، جوادالائمه علیهالسلام جهان را به قدوم مبارك خود روشن ساخت.
از آنجا كه سن شريف امام رضا علیهالسلام به 50 سالگي نزديك مي شد و هنوز آن حضرت فرزندي نداشت، ياوه گويان، جاهليت پدران گذشتگان خود را زنده كردند و به آن حضرت نسبت ابتر بودن، دادند و با اشاعه اين شبهه، درصدد ايجاد زلزله اي شرك آلود در ساختار عقيدتي و فكري معتقدان به ولايت و امامت بودند كه ناگهان خبر ميلاد امام جواد علیهالسلام دل هاي مومنان را شاد و ايمان آنان را راسخ تر و استوارتر ساخت.آنگاه كه امام جواد علیهالسلام در نقابي از نور متولد شد،(1) پدر بزرگوارش او را در آغوش كشيد و نقاب را از روي زيبايش كنار زد و فرمود: تو همان مولود مبارك هستي كه جدم رسول خدا از آن خبر داد و فرمود: من فداي او گردم.(2)
ابن اسباط و عبادبن اسماعيل مي گويند در هنگام ولادت امام جواد از پدربزرگوارش سوال كرديم مولود مبارك همين است؟ حضرت فرمودند: «هذا المولود الذي لم يولد في الاسلام اعظم بركه منه»(3) خداي سبحان به امام رضا علیهالسلام دردانه اي را عطا فرمود كه چشمه جوشان جود بخشش الهي بود. جود و بخشش آن حضرت تا آنجا وسعت يافت كه مردم عراق آن حضرت را «باب المراد الي الله» مي خواندند.
در جود و بخشش آن حضرت همين بس كه امام رضا علیهالسلام ايشان را به حق پدر بر فرزند قسم داد و فرمود: اي اباجعفر از تو مي خواهم وقت خروج از خانه از دري بيرون روي كه دست همه نيازمندان به تو برسد و همراه خود طلاو نقره داشته باش تا هيچ نيازمندي از پيش تودست خالي برنگردد.(4)
امام جواد علیهالسلام در عنفوان كودكي به مقام منيع امامت نائل شد و اين معنا در ادامه اعجاز الهي در ارسال حجج آسماني در سنين كودكي است و قرآن كريم در سوره مريم به آن اشاره مي فرمايد «و آتيناه الحكم صبيا»(5)
با وجود سن كم، ابهت و جلالت قدر حضرت به حدي بود كه احدي جرات نداشت آن حضرت را با اسم خطاب كند و همگان امام جواد علیهالسلام را با كنيه «اباجعفر» خطاب مي كردند.
نقل است در آغاز دوران امامت، در حالي كه برحسب ظاهر حضرت در سنين كودكي بودند، در مسجد پيامبر(ص) در مدينه از منبر پيامبر بالارفته و بر آن قرار گرفتند و خطبه اي رسا در معرفي خود به امامت مردم ايراد فرمودند و مردم را از ژرفا و بسط علم و دانش و توانايي خود باخبر نمودند.(6)
عمق و بلنداي هدايتگري آن حضرت را مي توان در جريان تزويج دختر مامون جست وجو نمود. در جلسه خواستگاري، مامون عباسي، تعيين صداق و مهريه را بر عهده امام جواد علیهالسلام گذارد و حضرت چنين فرمودند: من خوش ندارم مهريه زنان امت پيامبر بالاتر از مهريه مادرم فاطمه باشد و خداوند از زندگي كساني كه مهريه آنان و زنان و دخترانشان از صداق و مهر مادرم بيشتر است بركت را دور مي كند؛ به همين جهت من مهريه دختر تو را تعليم «ادعيه الوسائل من المسائل» كه دعايي مجرب براي برآورده شدن حوايج است و از پدرانم به من رسيده، قرار مي دهم. اين دعا را مرحوم حاج شيخ عباس قمي در انتهاي مفاتيح آورده است و تلاوت آن بسيار سفارش شده است و حقيقتاً اقسام ده گانه اين دعا، بهترين كلاس اخلاق گرايي است.
امام جواد علیهالسلام با اين حركت لطيف ترين و زيباترين روش هدايت و تربيت را تبيين فرمود. به راستي اگر پسران ما بدانند براي ازدواج مهمترين گزينه، دانايي و دانش است كه به عنوان مهريه از آنها طلب مي شود و دختران ما به اين حقيقت مودب شوند كه از خواستگاران خود تعليم دانش را طلب نمايند، جامعه ما چه حال و هوايي پيدا مي كند!قرآن كريم برتري را در تقوا مداري معرفي مي فرمايد، امام جواد در راستاي تربيت قرآني مردم اين معنا را به زيباترين و لطيف ترين وجه، تحقق بخشيد و خود آن حضرت پيشگام برترين تقوا مداري بود. شيخ صدوق مي نويسد از شدت تقوا آن حضرت را تقي لقب دادند. (7)
نقل است مردي با ديدن ظاهر آن حضرت (رنگ لباس) در دل خود جسارتي نسبت به آن امام همام روا داشت، حضرت نزديك او شدند و آهسته فرمودند: «اتق الله اتق الله... لم افتيت الناس بما لاتعلم» (8) تقوا پيشه كن و درباره مردم آنچه را كه يقين و علم نداري بر زبان جاري مكن و نسبت به آن نظر و حكم مده.
یكي ديگر از روش هاي تربيتي يادآوري آداب صحيحي است كه قبلاً انسان آموخته است. دعبل خزاعي، شاعر برجسته اسلامي مي گويد، يك وقت از امام رضا عبايي را هديه گرفتم ولي حمد خدا را به جاي نياوردم. حضرت مرا سرزنش كرد، اين مسئله گذشت تا اين كه يك روز از دست مبارك امام جواد صله و هديه اي گرفتم و گفتم الحمدلله، حضرت فرمودند: «تادبت»، مودب شدي! و در سفارشي فرمودند: «در جلوي مردم دوست خدا و در خلوت تنهايي دشمن خدا مباشيد». آري اين نفاقي است كه خيلي ها گرفتار آن هستند.امام جواد در ادامه وصيت پيامبر اكرم در اين باب كه مردم به قرآن و عترت تمسك جويند تا منحرف نشوند، اين معيار را تبيين و پاسداري نموده و فرمودند: پيامبر به خداي سبحان و اميرالمومنين به پيامبر و ما ائمه هدي به اميرالمومنين و امت پيامبر براي هدايت يافتن بايد به ما تمسك جويند. (9)
فلذا در پاسخ مردي كه ادعا كرد خداوند از پيامبرش پرسيد از فلان صحابي خود سوال كن از خدايش راضي است يا خير؟ فرمود: اين كلام تو با روح قرآن بيگانه است و پيامبر فرمود هرچه ازمن نقل مي شود را به قرآن و سنت من ارجاع دهيد، اگر مخالف بود آن را رها سازيد، مدعي گفت: اين حرف با كجاي قرآن در تعارض است. حضرت اين آيه را تلاوت كرد. ولقد خلقنا الانسان و تعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب اليه من حبل الوريد. (10)
علامه مرحوم مقرم در كتاب «النظره السريعه الي حياه الجواد الائمه» مي نويسد: شخصي از حضرت در معناي يتيم پرسيد، امام فرمود: مردم چه مي گويند (اين خبر از احترام آن حضرت به آرا و نظرات عمومي مي دهد و اينكه اگر لازم بود امام دست به تكميل و اصلاح مي زند) آن شخص پاسخ داد: به كسي يتيم مي گويند كه يكي يا هردوي از والدين خود را از دست داده باشد، حضرت فرمود اين يتيم نيست، بلكه كسي است كه از نعمت والدين دور افتاده، يتيم واقعي كساني هستند كه دستشان از دامن امام زمانشان كوتاه است. اين تاكيد و ارجاع به كتاب و عترت، براي نشان دادن راه صحيح هدايت است.
سخن پاياني اين كه با ثامن الحجج، ما ايرانيان سايه نشين انوار ضريح اقدس تو هستيم، و خود فرمودي كه هركس مرا به حق جوادم قسم دهد او را نااميد برنمي گردانم. اكنون در آستانه ولادت جوادت تو را به حق او قسم مي دهيم حاجات ما را سريعاً برآورده به خير بفرما كه به فتواي فرزندت ما يتيمان واقعي هستيم پس «فاما اليتيم فلاتقهر» (11)
**********
1- بحارالانوار، ج50، ص1 / 2- ارشاد، ج2، ص279 و بحارالانوار، ج50، ص21 / 3- بحارالانوار، ج50، ص2 / 4- عيون اخبارالرضا، ج2، ص8 / 5- مريم: 12 / 6- بحارالانوار، ج50، ص108 / 7- معاني الاخبار / 8- بحار الانوار. ج 50. ص85 / 9- بحار الانوار. ج50. ص88 / 10- ق16 / 11- ضحي